مردان آلفا علیه زنان
مردان آلفا علیه زنان
ابراهیم مهاجر
نشر باران
ISBN: 978-91-88653-49-9
تلاش برای بهبود جامعه انسانی بدون شناخت طبیعت انسان،
شناخت طبیعت انسان، بدون شناخت کارکرد مغز،
کاری است سطحی و در نهایت نافرجام!
سخنی با خواننده
نقاشی روی جلد از برخی جهات، دنیای کنونی ما را به تصویر کشیده است. زنان هم قربانی، و هم نقش میانجی و آرام کنندهی صحنه نبرد بین مردان آلفا را بازی میکنند. نام نقاشی «مداخله زنان اهل سابین» است که با الهام از یک جنگ افسانهای بین رومیها وسابینیها به تصویر کشیده شده است. رومیها زنان سابینی را به گروگان گرفته و به روم میآورند. ریشه واژه تجاوز جنسی در زبان لاتین (rape)، همان گروگانگیری و به زور تصاحب کردن است.
این نقاشی اثر ژاک لویی داوید و یکی از شاهکارهای هنری انقلاب فرانسه است. داوید هم تصویر لویی شانزدهم را نقاشی کرد و هم به اعدام او در انقلاب فرانسه رای مثبت داد. در دوران ترور یعنی دوران بلبشوی اجتماعی، لاوازیهها[1] نیز به گیوتین سپرده شدند. در پی آن، نوبت روبسپیر از رهبران برجسته انقلاب بود که اعدام شود. در این دوران، داوید مدتی را در زندان بسر برد. در همان زندان بود که ایده کشیدن نقاشی «مداخله زنان اهل سابین» در ذهن او نقش گرفت. چهره خشمگین یک کودک خرد سال و نگاه مبهوت کودک دیگری، نگرانی «آینده ما» از «حال ما» را به نمایش گذاشته است. دست زن جوانی در تلاش است که این کودکان را، «آینده ما» را از له شدن در بین نزاع مردان آلفا حفظ کند.
با این نقاشی، ژاک لویی داوید تقاضای یک رفتار اخلاقی را دارد؛ و زن سفیدپوش در مرکز این نقاشی، جایگاه زن در خاتمه دادن به هرج و مرج اجتماعی را برجسته میکند.
دنیایی که در کرانهی نابودی اکولوژیک و اخلاقی قرار دارد، دستساخت مردان غالب روزگاران، یعنی محصول مردان آلفای زمانه است! "آلفا" صفتی است که از دنیای حیوانات به ما ارث رسیده است. در دنیای حیوانات، "نرِ آلفا" قویترین عضو گروه است. بالاترین سهم از شکار و غذا از آن اوست. در جفتگیری و بازتولید ژنتیکی نیز، اولویت با اوست. طبیعت اولیهی انسان، با این ویژگی عجین بوده است.
در اولویت قرار گرفتن منافع مردان آلفا نیازمند تبعیت آن دیگران (زنان و دیگر مردان) از مردان آلفاست. این تبعیت قبل از هر چیز دیگری، مستلزم آن است که زنان و دیگر مردان، بپذیرند که قادر نیستند به طور مستقل بیاندیشند و قادر نیستند که خیر و شر را از هم تشخیص دهند. یعنی بپذیرند که آنها همواره صغیر خواهند بود. زنجیر صغارت آن محملی است که منافع مادی و معنوی مردان آلفا را تامین کرده است. صغارت گاهی بشکل زنجیر بردگان و برق شمشیر، و گاهی نیز در قالب زنجیرهایی از جهالت و خرافات موثر بوده است. زنجیر صغارت معمولا در آمیختهی پیچیدهای از تحمیق، تحقیر و تحمیل بستهبندی میشود.
پادزهر صغارت، خردورزی است و خردسالاری، راز رهایی انسان از انسان است! آیندهی جامعهی بشری به میزان چیرگی خرد، در رفتار ما بستگی خواهد داشت. این امر میسر نیست مگر آنکه درخت احساس، در زمین خرد ریشه بدواند!
هدف از نوشتن این کتاب، بررسی اجمالی جایگاه زن در تاریخ بشر و نقش او در از هم دریدن زنجیر صغارت است. بررسی جایگاه زن در تاریخ بشریت به این پرسش ختم خواهد شد که آیا با نقشپذیری بیشتر زنان در مدیریت جامعهی انسانی، دنیای بهتری خواهیم داشت؟ آیا زنان بر حسب طبیعت آنان، در مدیریت جامعهی انسانی، و در مهار خوی حیوانی انسان، از قابلیت بالقوهی بیشتری برخوردار هستند؟ دیگر اینکه اگر بتوان از چنین قابلیت بالقوهای سخن گفت، مسیر تبدیل آن «قابلیت بالقوه» به «نیرویی بالفعل» کدام است؟ آیا زمان آن رسیده است که مرکز ثقل و چگونگی سازماندهی مدیریت جامعه، از نو تعریف شود؟ برای پاسخ به این پرسشها باید خرد و احساس را بازتعریف کرد. باید شناخت از منیت و ماییت را تعمیق داد. در این مسیر، درک جایگاه خرد و احساس کلیدی است.
ماییت یعنی «همحسی» بین انسانها. «ما» در گفتمان «ماییت»، مفهومی جامع دارد. «ما» شبکهای است از تمام «حسداران»؛ زن و مرد نمیشناسد، رنگ پوست و زبان نمیشناسد، اعتقادات و فرهنگ نمیشناسد. در ماییت، زن و مرد همگام و همدلاند؛ پرندهی امید نیز در همین جا آشیانه کرده است. تفاوت بین زن و مرد، در ویژگیهای «منیت» است که برجسته میشود.
این کتاب آمادهی انتشار بود که موج «زن، زندگی، آزادی» نه تنها ایران را در هم ریخت، بلکه همچو رعدی در تاریکیِ جهان مردسالاری غرش کرد! مقاومت و نوآفرینی زنان ایران، نمایشی بود از جرقههای امید در پستوهای کهنهی سیاست! جنبش "زن، زندگی، آزادی" تائیدی بود بر ضرورت نگرش نوین به مدیرت جامعهی انسانی؛ و محرکی دیگر بر ضرورت پژوهشهای درج شده در این کتاب! این کتاب از یک سو، همچون مدخلی، ریشهها و گذشتهی رابطهی زن و مرد را حلاجی میکند، و از سوی دیگر، به قابلیتها و نقش زنان در یک جامعهی خردسالار میپردازد. جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشانهی دیگری از اهمیت گفتمان خردسالاری طرح شده در این کتاب است.
جنبش هایی از قبیل «یک میلیون امضا» و «زن، زندگی، آزادی»، فقط جرقههایی هستند که از یک آیندهی روشنتر خبر میدهند!
ابراهیم مهاجر