سگ و زمستان بلند
نویسنده: پارسی پور، شهرنوش
شابک: 978-91-85463-51-0
نوع جلد: گالينگور
تعداد صفحات: 348
تعداد جلد: 1
سال چاپ: 2011
سایز کتاب: رقعي
ویرایش: دوم
مکان: استكهلم
وزن: 470
شهرنوش پارسیپور نویسندگی را از سیزدهسالگی آغاز کرد و از شانزدهسالگی داستانهایش با نام مستعار در گاهنامههای گوناگون به چاپ میرسید. سگ و زمستان بلند نخستین رمان او ست که در تابستان ۱۳۵۳ کار نوشتن آن پایان یافت سگ و زمستان بلند داستان دختری به نام حوری که از 15 سالگی درگیر و تحت تاثیر افکار برادرش حسین می شود حسین جوانی است که فعال سیاسی است و به همبن دلیل 3 سال به زندان می رود و این شروع تیره روزی اوست که حتی پدر و مادر از او فاصله می گیرند و تنها رابط او با خانواده و کل جهان حوری است و البته سنگ صبور او نیز هست. مرگ حسین باعث میشود حوری وارث افکار مبارزه طلبانه برادر شود. «اشکال کار فقط این بود که هیچ کس منو دوست نداشت آنقدر لاغر و نحیف بودم که کسی اعتنایی به من نکند .... من همینطوری فکر می کردم که عاشقم ولی نمی دانستم عاشق چه کسی و در زوایای مغزم پی آدم می گشتم که عاشق بشوم. منوچهر مال سودابه بود از پسرهای آقای کردبچه خوشم نمی آمد به نظرم زشت می آمدند می ماند پسرهای خانم طبری. سیامک خان که زن داشت سیاوش خان افسر بود و من از افسرها خوشم نمی آمد (حسین گفته بود خوشش نمی آید) فرامرز خان دانشجو بود و نگاه سگ هم به دخترهای همسن من نمی انداخت و اما فریبرز، فریبرز بچه بودو فقط یک سال از من بزرگ تر بود و هنوز سیبل نداشت بعد یادم آمد که منوچهر هم سیبل ندارد. دلم نمی خواست عاشق فریبرز بشوم ولی هیچ کس دیگری نبود به ذهنم نمی آمد در خانواده مان پسری نداشتیم پسرهای عموی کوچکم فرنگ بودند و عموی بزرگم اصلا بچه نداشت. دایی ام تازه زن گرفته بود و پسر خاله ها هم بی اندازه بزرگ بودند ... دست آخر به فریبرز رضایت دادم و در عالم خیال مدتی به او فکر کردم ............ »