گزارش یک زندگی

گزارش یک زندگی

  • 265 kr
    Enhetspris per 
Skatt ingår.


نویسنده: پارسی پور، شهرنوش
شابک: 978-91-85463-66-4
نوع جلد: گالينگور
ناشر: نشر باران
تعداد جلد: 1
سال چاپ: 1394
سایز کتاب: رقعي
ویرایش: اول
مکان: استكهلم
وزن: 600

از متن کتاب:خاله دوست نزدیک من بود و بسیار پیش می‌آمد با هم درد دل کنیم. خاله را در چهارده سالگی به عقد یک مرد پنجاه و یک ساله درآورده بودند. مرد همیشه سرکوفت می‌زد که خاله باکره نبوده است. و خاله‌ام شگفت زده بود که چرا شوهر پیر چنین تهمتی به او زده بود. البته مرد هیچگاه این نکته را در جائی واگو نکرده بود، اما واقعیت این است که خاله از دسته دخترانی بود که خونریزی ندارند.

 

بحث در این مورد در اینجا شاید بد نباشد. من تا امروز از چندین زن شنیده‌ام که در هنگام زفاف خونریزی نداشته‌اند. هیچ یک از این زن‌ها مجبور به دروغ‌گوئی نبودند. اخیرا در جائی خواندم که در عربستان نوزادهای دختر زیادی را معاینه کرده‌اند و همه‌ی آنها بدون استثناء باکره بودند.

فکر می‌کنم این نکته درست باشد، اما این نکته هم باید درست باشد که بخش قابل ملاحظه‌ای از دختران خونریزی ناشی از پاره شدن پرده بکارت ندارند. بسیار علاقمندم بدانم حکمای عرب در این مورد چه فکر می‌کنند.

به هرحال خاله که خود مطمئن بود باکره بوده است نه از دست شوهرش خشمگین بود و نه در آن زمان که او را می‌شناختم به این مرد بهائی می‌داد. خاله بسیار ساده بود. ساده می‌پوشید و آرایش بسیار مختصری می‌کرد. او در سن پانزده سالگی دختری به دنیا آورده بود. در آن موقع در شهر مشهد با شوهرش زندگی می‌کرد و هیچ بزرگ‌تری بالای سرش نبود. بچه اما زمانی به گریه و زاری افتاده بود.

مدت چند روز گریه کرده بود و بعد مرده بود. خاله بچه را بغل کرده و به نزد پزشک رفته بود. پزشک متوجه شده بود که بچه به این دلیل مرده که زیر بغلش به قول معروف لچ افتاده بوده و سرتاسر زخم بوده. خاله اصلا فکر نمی‌کرده باید به زیر بغل بچه نگاه کند. دکتر نگاه اندوهگینی به خاله کرده بوده و سپس گفته بوده بچه را ببر و به زن همسایه نشان بده.