آزادی، صدای زنانه دارد

آزادی، صدای زنانه دارد

  • 250 kr
    Enhetspris per 
Skatt ingår.


آزادی، صدای زنانه دارد

محمد آصف سلطانزاده، زینب انتظار

نشر بیتا، دانمارک 2023

روایت 36 زن افغانستان در باره طالبان

 

زن‌ها چنان در پس‌خانه‌های تاریک تاریخ گم هستند که به جای آن‌ها مردان حاضر می‌شوند و به نمایندگی آن‌ها حرف می‌زنند. زن از خودش نام ندارد، او مادر فرزندی است یا خواهر برادری یا همسر شوهری، اما هرگز خودش نیست. برایش نامی نیست و تذکره‌ای. برای همین است که طالبان برآمده از اعماق تاریخ، همان بر سر زنان می‌آورد که در تاریخ بر سر زنان رفته است. مکتب را بروی دختران می‌بندد و کار را نیز از دستش می‌گیرد و دروازه‌ی خانه را نیز برویش می‌بندد، مگر برای کار ضروری ولی آن هم مردی به عنوان محرم همراهش باشد و همچنان بدن زن باید تمام و کمال پوشیده باشد و صدایش نیز شنیده نشود.

تاریخ سرزمین افغانستان از صدای زنان خالی است. وقتی چهره‌ی زنان بایستی پوشیده بماند، پس چگونه باید باور کرد که گُردآفریدی یا رودابه‌ای بوده یا تهمینه‌ای، و همه داستان نبوده‌اند؟ داستان‌هایی آرمانی برخاسته از حرمان در باره‌ی شخصیت‌های زنانه‌ای که باید می‌بودند و نبودند. زنانی که در رزم و بزم همراه مردان می‌بودند. صداهای خفه‌شده‌ی زن‌ها زیاد بودند، در برهه‌های مختلف، رابعه، مخفی، عایشه، محجوبه، نادیا انجمن. شعر و کلام هم مردانه بوده است و ساحت مردان و زنان را نشاید که وارد آن ساحت می‌شدند. هنوز لندی‌های پشتو شاعران مشخصی ندارند یا دوبیتی‌های هزارگی، اما از مضمون آن‌ها می‌توان دریافت که سروده‌ی زن‌ها هستند.

در ادبیات داستانی نیز تعداد زنان کمتر از مردان هستند، با آن که داستان کوتاه و رمان پدیده‌ی مدرن هستند و نویسندگان آن نیز در دوران مدرن می‌زیند.

تمام صحنه‌ها از صدای زن‌ها خالی هستند. خیابان‌ها هم در صحنه‌های اعتراضات دهه‌های مختلف قرن بیست خالی از آن‌ها بودند.

چنان صدای زن‌ها غایب است که مردان به جای آن‌ها سخن می‌گویند. چنان زن‌ها را در غیاب رانده‌اند که مردان در غیاب آن‌ها حرف می‌زنند. نظام‌ و فرهنگ مردانه زن را غایب گردانده تا خود بتواند به جای او تصمیم بگیرد و حرف بزند. نمونه‌ی حاضر آن، افتتاح انجمن زنان در زمان طالبان که حتی یک زن نیز در آن میان نیست.

اکنون اما دوران دیگری فرا رسیده است، در ضدزن‌ترین دوران تاریخ افغانستان، دورانی که انتظار نمی‌رفت زنی بتواند از سرکوب آن سر بلند کند، زن‌ها شاهکار آفریدند. در تمام صحنه‌هایی که از وجود آن‌هاخالی بودند، حاضر شدند. خیابان‌های اعتراض را بنام خویش ثبت کردند. صدای‌شان بلندتر از شلیک‌های ارعابگر طالبان فضای رخوت خیابان‌ها را شکافته است.

از مقدمه محمد آصف سلطان زاده