تاکهای عاشق
نویسنده: شاهرخی، نوشین
شابک: 91-88297-90-X
نوع جلد: شوميز
ناشر: نشر باران
تعداد صفحات: 198
تعداد جلد: 1
سال چاپ: 2004
سایز کتاب: رقعي
ویرایش: اول
مکان: استكهلم
وزن: 300
ر این کتاب جلال خالقی مطلق یادداشت نوشته است كه " داستان تاك هاي عاشق...در چارچوب كلي خود رويارويي ده است با شهر، سنت با تجدد و زن با مرد...زنان در داستان نقش اصلي را دارند. تحول جامعه ي پيش از انقلاب و پس از آن، اين بار بيشتر از ديد دختران و زنان جوان توصيف شده است ( از مقدمه جلال خالقي مطلق ).
نگاهي به «تاكهاي عاشق» شهرنوش پارسي پور رمان رمانتيك و پر ماجراي تاكهاي عاشق، در جستجوي طرح تمامي مشكلاتيست كه جامعه ايران را در بر گرفته. رمان در دوران شاه آغاز ميشود و پيش زمينه آن عشق يك زن شهري به يك مرد روستائيست، كه از اين وصلت پسر و دختري به دنيا ميآيند. اما تا زن بيمار ميشود مرد به روستا بازميگردد و با زني به سن دختر خود ازدواج مي كند. زن نخست به مرگ دردناكي ميميرد و دختر او را در زير درخت به، به خاك ميسپارد. تاكهائي بدون علت در اين خانه و در خانه همسايه سبز ميشوند، و عشقي ميان دختر و پسر همسايه شكل ميگيرد. پسر خانواده به زندان ميرود و پنج سال در آنجا ميماند. دختر به روستا ميرود و با لحني نيش دار و زننده با همسر روستائي پدرش صحبت ميكند و دائم اظهار فضل ميكند. او تنها به يكي از خواهرهايش علاقه دارد كه بعد در جريان رمان متوجه ميشويم اين مسئله حامل رمزيست. اين روستا به سرعت رشد ميكند و به شهركي تبديل ميشود. كتابخانهاي پيدا ميكند و دختر در آنجا كاري ميگيرد. بعد به اتفاق خواهرهايش به ديدار بچههاي پرورشگاه ميرود. رفتار اين شخصيت با همسر پدرش به قدري زننده است كه خواننده را شگفت زده ميكند. پدر روستائي نيز مرتب همسرش را كتك ميزند. پسر خانواده نيز مرتب براي خواهرهايش شاخ و شانه مي كشد. انقلاب ميشود و مردم عكس منجي انقلاب را در ماه ميبينند و ماه زده ميشوند. همه به راهپيمائي ميروند و جاي خواهر بزرگ و شهري و مدرن خانواده بيشتر و بيشتر تنگ ميشود. او را از كتابخانه بيرون ميكنند. سرطان ميگيرد و ميميرد، اما جائي در گورستان شهر ندارد چون كافر است. اكنون گروهي اسلام زده هستند و گروهي به چپ گرايش پيدا كردهاند. نيلوفر كه روستا را ترك كرده و در ارتباط با انقلابيون چپ است، دچار دردسرهاي ترسناكي ميشود و عاقبت از آلمان سر در ميآورد. اگر داستان نويسي به معناي تعريف داستاني باشد، اين اثر براي خودش اثر موفقيست. چون داستان پر ماجرائي را ــ كه البته بخشي از ماجراهاي آن غير معقول به نظر ميرسد ــ به رشته تحرير كشيده است. البته فضاي داستان در مقطع ادبيات قرن نوزدهم اروپا سير ميكند. بناست كه ما با خواندن شرح يك سلسله ماجرا تحت تاثير شخصيتهائي قرار بگيريم كه زمينه ساز حوادثي هستند. منتها بخشي از شخصيتهاي نخست داستان آنقدر كمرنگ تصوير شدهاند و برخي از ماجراها آنچنان در لفاف پوشيده هستند كه خواننده تا آخر كتاب نكته دقيقي درباره آنها نميداند. البته ميتوان گفت اين شگرد نويسنده است تا ماجرائي را بسازد كه گرههاي آن در آخرين لحظه باز شوند. اما واقعيت اين است كه اين لاپوشاني به منطق داستان لطمه زده است. دليل مهاجرت پرستو به روستا ضعيف و پر از ايراد است. واكنش غير عادي خانواده فرامرز نسبت به عشق پرستو و او غير قابل فهم است. طرح بسيار مبهم اين داستان در كتاب قابل درك نيست. البته ميدانيم كه اين كار به اين دليل انجام شده كه در آخر داستان، ماجرا پيچيدهتر و هيجان انگيزتر شود. منتهي الگوئي كه براي اين كار در نظر گرفته شده الگوي كاملي نيست. داستان اشكال بزرگ ديگري دارد كه دوبعدي بودن شخصيتهاست. بعضيها همينطور بد يا احمق هستند. روشن نميشود چرا به اصطلاح خواهران نيلوفر كينه او را تا اين حد شديد به دل گرفتهاند. دليلي كه عرضه ميشود علاقه شديد پرستو به اين دختر است. اما حالا اين پرسش پيش ميآيد كه چرا پرستو رفتارش را اصلاح نميكند و بر گسترش اين كينه دامن ميزند. به طور معمول رفتار انسانها علتي دارد. چرا بابا رحمان هرگز زن نخست را كتك نميزده، اما زن دوم را اين چنين بيرحمانه ميكوبد. بدون شك نويسنده در اين كتاب ميدان گستردهاي در اختيار داشته كه به روابط غير عادي كه مردم ايران به وجود ميآورند توجه كند. صحنههاي خوبي در كتاب هست. ماجراي همجنس گرايان از اين مقوله است. منتهي كاش بيشتر باز ميشد. در ادبيات معاصر ايران كمتر كسي به مسئله همجنس گرائي توجه نشان داده. اين پديده در ايران بسيار گسترده است و در درازناي تاريخ ايران سابقه داشته، منتهي هيچكس جرئت نميكند مسئله را بشكافد. تنها نويسنده معاصر كه به اين مسئله پرداخته جعفر شهريست كه گزارشهاي جالبي به دست مي دهد. من شك ندارم كه نوشين شاهرخي با صميميت نوشته است. چنين به نظر ميرسد كه اين يك داستان حقيقيست. رد پاي شخصيتهاي آن در مجموعه داستان او نيز به چشم ميخورد. من مشكل ادبيات او را ميفهمم. اگر انسان از يك پيش درآمد روستائي وارد زندگي شهري شده و ناگهان با سر به آلمان پرتاب شود دچار پريشاني حواس ميشود. جمع و جور كردن تمامي اين مطالب، بدون سابقه فرهنگي غير ممكن است. در حقيقت بخش قابل تاملي از مردم ايران فرصت فرهنگ سازي نداشتهاند. دقت كنيد كه جمعيت سه ميليون نفري تهران در پيش از انقلاب به دوازده ميليون رسيده است. اما تعداد تالارهاي سينماها كمتر از سابق شده. و اما ناگهان ما هنرمنداني پيدا كردهايم كه در سطح بينالمللي مشغول فعاليت هستند. همه چيز به هم ريخته است. ما در دنيا پخش و پلا شدهايم و هركدام سرگذشت دردناكي را با خود به همراه آوردهايم قهرمانان داستان نوشين شاهرخي نيز تابعي از همين منطق هستند. فقط ميماند كه نوشين بكوشد در كتاب بعدياش از فضاهاي رمانتيك فاصله بگيرد موضوع را هم محدودتر كند و در عوض به فرم و سبك نوشتاري بپردازد، چرا كه چنين به نظر ميرسد كه در دنياي امروز عدم توجه به سبك و فرم ميتواند زيباترين پي رنگ (پلات) را نيز داغان كند. برگرفته از شهروند شماره 989