تا آزادی

تا آزادی

  • 180 kr
    Enhetspris per 
Skatt ingår.


 

تا آزادی عنوان کتاب تازه شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل است که پیش از این ترچمه انگلیسی آن توسط نشر راندوم هاوس منتشر شده بود و حالا به زبان فارسی، روانه بازار کتاب برون مرز شده است.

این کتاب را نشر باران در سوئد منتشر کرده و خلاصه‌ای از زندگینامه شیرین عبادی و شرح وقایعی را دربرمی‌گیرد که منجر به تبعید خودخواسته‌اش شده است؛ از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۵ میلادی.

کتاب «تا آزادی»، که پیش از این به زبان‌هایی چون انگلیسی‌، ایتالیایی، اسپانیایی، عربی، آلمانی و ... نیز منتشر شده، به نوعی جلد دوم کتاب «بیداری ایرانیان» است که خاطرات شیرین عبادی از ابتدای تولد تا سال ۲۰۰۴ میلادی را دربرمی‌گیرد. حالا در کتاب «تا آزادی»، شیرین عبادی ضمن مرور خاطرات زندگی خود، نمایی از حوادث سیاسی- اجتماعی این مقطع تاریخی ایران را هم ترسیم می‌‌کند.

او که در یازدهم خرداد سال ۱۳۸۸ ایران را برای شرکت در یک کنفرانس‌ سه‌ روزه به مقصد اسپانیا ترک می‌کند، به ناچار مجبور به اقامت در خارج از ایران می‌شود و دیگر بازنمی‌گردد.

شیرین عبادی در مقدمه کتابِ 250 صفحه‌ای «تا آزادی»، درباره هدف خود از ثبت خاطراتش چنین نوشته است: «هدف من از نوشتن این کتاب شهادت بر آن چیزهایی است که مردم ایران در دهه قبل متحمل شدند. با خواندن این کتاب متوجه می‌شوید چگونه یک حکومت پلیسی بر زندگی مردم تاثیر می‌گذارد و خانواده‌ها را از هم می‌پاشد.»

او ادامه می‌دهد: «اگر حکومت با برنده جایزه نوبل که دسترسی به مطبوعات دنیا دارد، وکیل است و سیستم حقوقی کشور را می‌شناسد، چنین رفتار می‌کند، می‌توانید تصور کنید با شهروندان عادی که این ابزار و آگاهی را ندارند، چگونه برخورد می‌کند. به ناچار داستان زندگی من، با داستان خیلی از ایرانی‌ها تقسیم می‌شود که تصویری از آنها در رسانه‌ها وجود ندارد، با زندانی‌های سیاسی و عقیدتی که الان در زندان‌های ایران هستند و ایران به واسطه حضور آنها در زندان به یکی از بزرگترین زندان‌ها برای خبرنگاران، وکلا، مدافعان حقوق زن و دانشجویان تبدیل شده است؛ با جوانانی که به جای تحصیل، در سلول‌های زندان‌‌ها پژمرده شده‌اند و استعدادها و رویاهایشان بر باد رفته است.

رنج و دشواری‌هایی که توسط حکومت پلیسی بر مردم تحمیل شده، سبب آن نشده است که مردم ایران امیدشان را برای تغییر یا آرزویشان را برای دستیابی به آن از دست بدهند.»

در صفحات آغازین کتاب، شیرین عبادی به گزارشی در مورد اعدام کودکان کار اشاره می‌کند و می‌نویسد: «اگر به خانه برمی‌گشتم، با یک فنجان چای و کنترل آن گزارش می‌توانستم کمی آرام بگیرم. تصمیم گرفتم زودتر به خانه برگردم. از برادرم و خانواده‌اش خداحافظی کردم. خیابان تقریباً خلوت بود. همانطور که سوار ماشین می‌شدم، احساس کردم که هوا بوی باران می‌دهد.

در اتومبیل متوجه نقاشی دیواری شدم که زیر نور خیابان می‌درخشید و به آمریکا و غرب می‌گفت: ما را تحریم کنید، تاثیری در زندگی ما ندارد.

به‌جز صدای باران و لاستیک‌های ماشین، صدای دیگری شنیده نمی‌شد. به خیابان مجاور خانه‌مان پیچیدم که یک خیابان خلوت بود. زیر آن باران شدید کسی در خیابان نبود و پیاده‌رو خلوت‌تر از همیشه بود. همسرم، جواد در خانه نبود و پنجره آپارتمان‌مان تاریک بود. به فکر گزارشی بودم که روی میز منتظرم بود با تصاویر کودکانی که از چرثقیل آویزان بودند.

کلیدهای داخل جیبم را لمس کردم. مواظب گودال آب بودم و مضطرب، دور و برم را نگاه می‌کردم، اما متوجه آن نوشته نشدم تا زمانی که مستقیم روبه‌روی آن قرار گرفتم. پیامی روی کاغذ سفید، از طرف کسی که مواظب من بود، بر در با پونز نصب شده بود: اگر همینطوری به کارت ادامه دهی چاره‌ای نداریم جز کشتن تو. اگر جانت را دوست داری به بدگویی علیه جمهموری اسلامی پایان بده. به همه این سر و صداهایی که خارج از کشور می‌کنی پایان بده. کشتن تو راحت‌ترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.»

شیرین عبادی، نخستین ایرانی برنده جایزه صلح، در شهر همدان متولد شد. پس از اتمام تحصیلات در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، به شغل قضاوت پرداخت. بعد از انقلاب 1357 و روی کار آمدن حکومت اسلامی، شغل خود را از دست داد. با این‌همه قصد داشت به شغل وکالت بپردازد، اما به خاطر انتشار مقالات انتقادی علیه قوانین تبعیض‌آمیز، سال‌ها از دریافت پروانه وکالت دادگستری محروم ماند. حاصل این دوران چاپ و انتشار ۱۲ عنوان کتاب حقوقی و مقالات متعددی است که برخی از آنها ازجمله کتاب «حقوق کودک»، «حقوق تطبیقی کودک»، «تاریخچه و اسناد حقوق بشر در ایران»، و «حقوق پناهندگان»، به زبان انگلیسی هم ترجمه و چاپ شده است.

شیرین عبادی سرانجام در سال ۱۳۷۰ موفق به اخذ پروانه وکالت شد و از آن تاریخ بر حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر متمرکز شد و به دفاع رایگان از زندانیان سیاسی و عقیدتی پرداخت. مدتی، به علت دفاع از یک پرونده، زندانی شد. سپس به اتفاق همکاران خود سه نهاد مردمی به نام «انجمن حمایت از حقوق کودکان»، «کانون مدافعان حقوق بشر» و «کانون مشارکت در پاکسازی مین» را تاسیس کرد. مدتی نیز در دانشگاه‌های تهران و علامه طباطبایی به تدریس پرداخت.

مجموعه این فعالیت‌های علمی و حقوق بشری، شهرتی در سطح بین‌المللی برای او فراهم آورد که نتیجه آن اعطای ۲۶ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های معتبر اروپایی، آمریکایی، کانادایی و آسیایی، و همچنین شهروندی افتخاری چندین شهر ازجمله پاریس به این حقوقدان و فعال اجتماعی است. به اینها باید جوایز متعددی مانند انگشتر آزادی بیان و مدال های افتخاری چون لژیون دونور را نیز افزود.