زنان در بند 209 اوین

زنان در بند 209 اوین

  • 160 kr
    Enhetspris per 
Skatt ingår.


زنان در بند 209 اوین
نویسنده: بنی یعقوب، ژیلا
شابک: 978-91-85463-48-0
نوع جلد: گالينگور
ناشر: نشر باران
قیمت: 13.41 EUR
تعداد صفحات: 172
تعداد جلد: 1
سال چاپ: 2011
سایز کتاب: رقعي
ویرایش: اول
مکان: استكهلم
وزن: 300
 
ژیلا بنی  یعقوب، متولد 1971، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان است. او سال‌ها در تحریریه‌ی روزنامه‌های مختلف از جمله روزنامه‌های نوروز وقایع اتفاقیه، سرمایه و ... به عنوان دبیر سرویس اجتماعی فعالیت داشته است. او در سال 2010 میلادی برنده جایزه بین المللی شجاعت در روزنامه نگاری از بنیاد بین المللی رسانه های زن و همچنین برنده «جایزه جهانی آزادی بیان» از سازمان روزنامه نگاران کانادایی شد. این روزنامه نگار همچنین در سال 2011 جایزه ویژه «آزادی بیان» سازمان گزارشگران بدون مرز را از آن خود کرد. ژیلا بنی‌یعقوب در حال حاضر سردبیر وب‌سایت اینترنتی کانون زنان ایرانی است که در عرصه حقوق زنان فعالیت می کند. این سایت بارها از سوی حکومت اسلامی فیلتر شده است. او در ژوئن 2010 در جریان پیامدهای اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران به همراه همسرش، بهمن احمدی امویی بازداشت شد. او پس از شصت روز با وثیقه آزاد و چندماه بعد از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به خاطر مقاله‌های انتقادی‌اش علیه دولت احمدی نژاد، به یک‌سال حبس تعزیری و ۳۰ سال محرومیت از شغل روزنامه‌نگاری محکوم شد.
«زنان در بند 209 اوین»، شامل یادداشت‌ها و خاطرات نویسنده، از دو بازداشت گروهی زنان در سال 1385 است: بار نخست برمی‌گردد به روز 22 خردادماه 1385 در تهران که تظاهرات زنان در میدان هفت‌تیر در اعتراض به نقض حقوق زنان، توسط نیروی انتظامی به شدت سرکوب و ده‌ها تن ازجمله گروهی از فعالان سرشناس جنبش زنان بازداشت می‌شوند. در 13 اسفندماه همان، سال بار دیگر بیش از سی نفر از فعالان جنبش زنان در پی برگزاری تجمعی مسالمت‌آمیز در مقابل دادگاه انقلاب در تهران دستگیر می‌شوند. این تجمع در اعتراض به دستگیری و محاکمه چندتن از اعضای جنبش زنان برگزار شده بود.
ژیلا بنی  یعقوب، در مقدمه کتاب خود می نویسد: نگارش و انتشار خاطرات مربوط به يک زندان کوتاه‌ مدت، به معنای اهميت بخشيدن به آن نيست، بلکه به منظور ثبت تاريخی اين وقايع است. اگر نه! خيلی خوب می‌دانم که گذراندن دوره‌ای کوتاه در زندان در برابر رنج بسياری از زندانيان عقيدتی- سياسی ميهنم به ويژه برخی از روزنامه‌نگاران زندانی، ناچيز شمرده می‌شود. همچنان كه می‌دانم رنج‌های ما به‌عنوان زندانی‌های دهه هشتاد جمهوری اسلامی به هيچ عنوان قابل مقايسه با درد و رنج‌های زندانيان سياسی ایران در دهه شصت نيست؛ دهه‌ای كه شلاق و كابل و اعدام اتفاق‌های روزمره زندان‌ها بود. با اين وجود برای ارائه تصويری نزديك از زندان‌های جمهوری اسلامی در سال‌های اخير به فكر نگارش و انتشار اين خاطرات افتاده‌ام؛ خاطراتی كه حاصل گذراندن پانزده روز حبس در يكی از بندهای امنيتی زندان بزرگ اوین است؛ پانزده روزی كه عبارت از دو دوره يك هفته‌ای است و من در هر دوبار به خاطر تهيه گزارش از تظاهرات زنان، بازداشت و راهی زندان شدم. کوشیده‌ام تصويری واقعی و به دور از هرگونه پيشداوری يا جانبداری به خواننده ارائه دهم. ضمن گرامی‌داشت خاطره همه زندانيان عقيدتی و سياسی، اين يادداشت‌ها را به زندانيان گمنام وطنم تقديم می‌كنم.