از برلین تا اوین، در دو جلد، نوشته حسن یوسفی اشکوري
از برلین تا اوین ، دو جلدی
حسن یوسفی اشکوري
نشر باران، سوئد
چاپ اول: ٢٠١٧(١٣٩۵)
شابك جلد اول: 0-٧7-٨۵۴۶٣-٩١-٩٧٨
شابك جلد دوم: 7-٧8-٨۵۴۶٣-٩١-٩٧٨
این کتاب تحت عنوان «از برلین تا اوین»، خاطرات اشکوری در زندان را در برگرفته است.
نویسنده کتاب در این مجموعه، یادداشتهای زندان خود را از 15 مرداد 1379 تا 18 بهمن 1383 خورشیدی جمعآوری کرده است.
اشکوری در مقدمه کتاب نوشته است: «در طول چهار سال و نیم زندان، یادداشت روزانه یا چندروزانه داشتم. البته در چهار ماه و نیم نخست، که در بند قرنطینه زندان 325 (زندان دادگاه ویژه روحانیت) بودم چیزی ننوشتم. چرا که با توجه به فضای محدود بند، امکان یادداشت نبود، اما پس از آن که به بند عمومی منتقل شدم، حوادث را از لحظات نخستین آن یعنی از روز دعوت به شرکت در کنفرانس برلین و دوران اقامت در پاریس، تا بازگشت و بازداشت و بازجویی و محاکمه را یادداشت کردم؛ و پس از آن که حوادث گذشته تمام شد، حوادث جاری زندان را غالباً به شکل روزانه و با تاریخ نوشتم.»
این خاطرات و یادداشتها مرتب و روزانه نیستند. راوی هربار که حادثه یا خبری رخ داده یا نکتهای به ذهناش رسیده که به قول خودش به یادداشتاش میارزیده، نوشته است.
او در این زمینه نوشته است: «معیار اصلی من رویدادها و اخباری بود که حداقل در آن لحظه فکر میکردم یادآوریاش برای خودم و اطلاع از آنها برای دیگران و به ویژه نسلهای بعدی مفید و عبرتآموز خواهد بود. انگیزه اساسی من هم این بود که با انتقال این تجارب به مردمان زمان خودم و به ویژه به کسانی که در دورترها زندگی میکنند و چه بسا هیچ اطلاعی از زمان و زمانه "من" و "ما" ندارند، کمکی کنم و به انباشت تجربه و تعقل آنان بیافزایم؛ و اندک پرتوی بر افق تیرهای بیافکنم که به دست حاکمان و مستبدان و ستمگران زمانه پدید آمده و راه روشنگری را بسته است.»
او ادامه داده است: «فکر میکردم بالاخره مردم باید بدانند در زندانهای جمهوری اسلامی چه میگذرد. در نهایت این یادداشتها پرحجم شد و به بیش از 1500 صفحه رسید. نوشتهها را دور از دید دوستان زندانی مینوشتم و چون هریک اتاقی جداگانه داشتیم، چنین کاری ممکن بود. به ویژه میبایست کار نوشتن خاطرات از چشم نامحرمان جاسوس دور میماند. معمولاً آخر شب یادداشتها را مینوشتم.
زمانی که در سال اول، خانوادهام در محل دادسرای ویژه روحانیت به ملاقات من میآمدند، دفترچهها را به آنها میدادم و بعد در اوین هربار که به مرخصی میرفتم، دفترچهها را به خارج منتقل میکردم. مطالب در دفترچههایی نوشته میشد (از چهل برگ تا صد برگ) و دفترچهها را نیز غالباً از فروشگاه بند 325 خودمان میخریدم. هرچند در اواخر حضور در زندان نیز گاه دفترچههایی از منزل برای من میآوردند. در نهایت تعداد این دفترها به 18 عدد رسید.»
دفترچهها در خارج از خانه اشکوری نگهداری و پس از آزادی نیز همچنان در جایی امن حفظ میشد تا اینکه تابستان 91 همسر او محترم گلبابایی به ایران میرود و هنگام بازگشت چند دفتر را برمیدارد تا در بنِ آلمان تایپ کند. در فرودگاه تهران اما پاسپورتش را میگیرند و ممنوعالخروجاش میکنند: «کامپیوتر و چند جلد کتاب و این دفترچهها نیز غاصبانه به یغما رفت.»
به اینترتیب حوادث سال 79 با تکیه بر حافظه بازنویسی شده است. اشکوری نوشته است: «یادداشتهای بازنویسی شده از اخبار مربوط به مقدمات کنفرانس برلین (پاییز و زمستان 78) آغاز میشود و آنگاه گزارشی از چگونگی برگزاری کنفرانس در اواسط فروردین 79 (اوایل آوریل 2000) میآید و بعد اخبار مربوط به چهار ماه اقامت در پاریس و در نهایت گزارش بازگشت به ایران در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
فصل بعدی، ماجرای بازداشت و بازجوییها و دادگاه و احکام صادره است. در پی آن گزارشی از وضعیت و شرایط بیش از چهار ماه ماندن در بند قرنطینه زندان 325 ویژه روحانیت (مشهور به بند یا اتاق پانصد) و در نهایت وقایع زمستان 79 و فروردین ماه 80 آمده است.»
اشکوری با اشاره به اینکه «اصالت محتوایی و نگارشی یادداشتهای دوران زندان، کاملاً حفظ شده و جز اندکی تغییرات ویرایشی چیزی تغییر نکرده» تاکید کرده که نام افراد گاه تغییر کرده است: «در مواردی که بردن نام افراد میتوانست ایجاد مشکل کند یا محذورات اخلاقی ایجاب میکرد، یا نام افراد مستعار انتخاب شده یا به ذکر نام کوچک بسنده شده و در چند مورد نیز نام به کلی حذف شده است.»
خواننده با خواندن این کتاب میتواند با «شماری از حوادث یا تحولات دوران اصلاحات»، «احوال زندانیان، زندانبانان»، «احوال و افکار مسئولان دو دادگاه مهم یعنی دادگاه ویژه روحانیت و دادگاه انقلاب»، «فضای عمومی بازجوییها و دادرسیها» و «فضای عمومی زندان انفرادی و عمومی»، آشنا شود.
این خاطرات همچنین میتواند برای تاریخنگاران و پژوهشگران علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، جرمشناسان و انواع دیگر دانشهای مدرن، دستمایه تحقیق شود.
تا کنون خاطراتی و اطلاعاتی قابل توجه و دست اول از درون دادگاه ویژه روحانیت و زندان 325 ویژه روحانیت تهران (مستقر در اوین) در عرصه عمومی انتشار نیافته است.
بریدهای از کتاب:
حسن یوسفی اشکوری در بخشی از خاطرات خود در صفحه 69 و 70 کتاب نوشته است: گفتم: چرا نباید کسی حق تغییر دین داشته باشد؟ مگر نمیگوییم تحقیق در دین واجب است و تقلید حرام؟ مگر ما از این که کسی پس از<span st