جمهوریخواهی در ایران ـ پیشینه تاریخی
نویسنده: رحیم خانی، ناصر
978-91-88297-89-6شابک:
نوع جلد: شوميز
ناشر: نشر باران
تعداد صفحات: 114
تعداد جلد: 1
سال چاپ: 2004
سایز کتاب: رقعي
ویرایش: اول
مکان: تهران
وزن: 400
این کتاب به سیر اندیشهی جمهوری خواهی، و جمهوری در متن عمومی تحولات فکری و سیاسی ایرانیان از مشروطه تا امروز میپردازد. رحیمخانی در پیشگفتار کتاب نوشته است: «جمهوريخواهی و جمهوری در ايران، پيشينهای صد، صدوبيست ساله دارد. ايده «جمهوريخواهی» و نهاد «جمهوری» با انقلاب بهمن 1357 و استقرار حاکميت اسلامی زاده نشد؛ بلکه حاکميت اسلامی خود ثمرهی ناسازگاری بنيادی با دموکراسی و با نظام جمهوری است.» نویسنده افزوده است: «انديشهی جمهوريخواهی همچنين و در اساس از راه برنامهها و شعارهای احزاب چپ و کمونيست هم نبود که به ايران راه يافت.» او نوشته است: «بيش و پيش از اينهمه، اين مشروطه طلبان، تجدد خواهان و هواخواهان انديشههای ليبرال دموکراسی غرب بودند که انديشه جمهوری را پيش راندند و بعدها بزرگترين کارزار تبليغاتی و سياسی را برای انقراض قاجاريه و تاسيس جمهوری در ايران به راه انداختند.» به گفته رحیمخانی، تاريخ انديشه و پيکار سياسی در ايران معاصر ـ هر آن گونه که بوده و هست ـ تاريخ گسستها و نافرجامیها هم هست و آنچه از پيشينهی جمهوريخواهی و جمهوری در تاريخ معاصر ايران، در این بازخوانی تاریخ و به کوتاهی گزارش ميشود، نشانههای همين گسست در انديشه و تجربهی سياسی عمومی ايرانيان را در خود دارد. او نوشته است: «در سير آشنایی ايرانيان با انديشههای سياسی جديد مغرب زمين، آنچه آموخته شد و اقتباس شد ـ مشروطهگی، ليبرال دموکراسی، سوسيال دموکراسی، مارکسيسم در هيئت استالينيسم ـ و نيز گونههای حکمرانی، در اساس برداشتهایی سياسی بود و به جوهر فلسفی و بنيادهای معرفتشناسی انديشههای نوين کمتر راه برد.» وی افزوده است: «در چنین متنی، آزمونهای سياسی جديد پس از مشروطه نيز با گسستها و نافرجامیها مواجه شدند. زيرا چرخهی ديکتاتوری ـ بیثباتی سياسی ادواری، مجال تجربه سياسی آرام و پايدار را از چندين نسل ما دريغ داشته است. تجربه مشروطيت ناکام ماند؛ با نارسایيهای درونی، با کودتای محمدعليشاه، ضعف و بیکفايتی دولتهای مرکزی، جنگ جهانی اول و ورود قوای بيگانه به ايران، شورشهای محلی، کودتای ۱۲۹۹ و سپس با دوران ديکتاتوری رضا شاهی.» وی تاکید میکند که در دوران مشروطه، جمهوريخواهی ايرانيان، گونهای از نظام سياسی مبتنی بر «قانون اساسی» و «حقوق اساسی» برگرفته از انديشههای سياسی جديد مغرب زمين است. آگاهی ايرانيان درباره مفاهيم «جمهوری» و «جمهوريخواهی» عمدتا در حد مباحث سياسی و ناظر بر قدرت سياسی باقی ماند و به مبانی فلسفی و بنيادهای انديشه سياسی نوين راه نبرد. با اينهمه مجموعه مفاهيم در چارچوب مفاهيم حقوق اساسی مدرن درک و فهم ميشد. رحیمخانی با مروری بر جنگ جهانی دوم، دوران سلطنت پهلوی دوم و انقلاب مینویسد: «نسل جديد ايرانيان از پس انقلاب و با تجربه انقلاب به خود و به جهان مينگرد. اين نسل مفاهيم و ارزشهای مدرن را نه بگونهی نسل اول روشنفکران مشروطه خواه به نوعی «مدرنيته ابزاری» تقليل ميدهد و نه چون روشنفکران دهههای چهل و پنجاه از منظر جزميات ايدئولوژيک به جهان مينگرد. میتوان گفت رد ايدئولوژيها و دستگاههای فکری سياسی و مذهبی و استبدادی، رد «سنت سلطنت»، «ولايت فقيه» و «ديکتاتوری مسلکی»، و بهجای اينهمه پذيرش و احترام به فرد و آزاديهای فردی، دموکراسی و جمهوريخواهی، حاصل نگاه جديد به مفاهيم بنيادی جهان مدرن است.» جمهوریخواهی در ایران کتابی است کوتاه و فشرده که از 14 بخش تشکیل شده است: «نخستين زمزمهها: جمهوری، جمهوريخواه، جمهوری مذهب»، «مشروطهخواهی و معنای مشروطه نزد ایرانیان»، «همه قوای مملکت ناشی از ملت است»، «انفکاک قوهی روحانی از قوهی سياسی»، «جدال دربار محمدعليشاه با مجلس؛ نمايندگان جمهوريخواه»، «کودتای محمدعليشاه؛ جمهوريخواهی دهخدا»، «پروگرم جمهوری ممالک متحده ايران»، «جنبش جنگل و جمهوری گيلان»، «جنبش جمهوريخواهی: سرشت و سرنوشت»، «چرا رضاخان به جمهوريخواهی روی آورد؟»، «جمهوری مهاباد: آزمون آرمان و واقعیت»، «جنبش ملی مصدقی؛ کودتا، جمهوری»، «جوانان و جمهوريخواهی؛ دهه چهل و پنجاه»و «سخن پايانی: جمهوری، دموکراسی و لائيسيته».