زن آزاری در قصهها و تاریخ
کتاب زنآزاری در قصهها و تاریخ یک اثر پزوهشی بهقلم شکوفه تقی است که بهوسیلهی نشر باران در استکهلم منتشر شده است. تاریخ، قصههای عامیانه، آداب و رسوم اجتماعی و باورهای مذهبی نشان میدهند که زن همواره با خشونت مورد تحقیر و آزار قرار گرفته است. تاریخ میگوید زنان در بسیاری از نقاط جهان بهجرم زن بهدنیا آمدن، زنده بهگور شدهاند. تاریخ مجازاتهای مذهبی و اجتماعی میگوید اگر مردی از زنش، دخترش، مادرش و خواهرش کوچکترین خلافی ببیند یا بشنود که احتمالا جنبهی جنسی داشته باشد، مرد اجازه دارد زن را مثله کند، بیآنکه مجازاتی برایش وجود داشته باشد. قصههای عامیانه میگوید اگر زنی نازا بوده یا برای مرد فرزند پسر نمیآورده، مرد اجازه داشته او را نیمهشب در سرما و تاریکی از خانه بیرون یا در سیاهچالی زندانی کند. زن تنها روزی از آن گور دستساز بیرون میآمده که مردی دیگر بهطور مثال پسرش به عرصهی وجود میرسیده و وسیلهی خلاصی او را فراهم میکرده است. آداب و رسوم نشان میدهند که در مراسم عروسی، مرد، زن را تحت عنوان مهریه و یا شیربها میخریده و هنوز هم میخرد. همان آداب و رسوم در نقطهای از جهان میگوید مرد باید با چوب بر سر عروسش بکوبد و یا به بالای بام برود تا زن از زیر پایش رد شود. قوانین اجتماعی و مذهبی در بعضی جوامع میگوید زن برای برآورد نیاز جنسی مرد هر چقدر هم کودک باشد، رسیده و بالغ محسوب میشود و برای برخورداری از حقوق مالی و سایر حقوق انسانی، هرچقدر هم توانا و خردمند باشد، هنوز ناقصالعقل بهحساب میآید. در بسیاری از متون مذهبی در تاكید بر دو اصل در رابطه با زنان اتفاق نظر وجود دارد: یك، زن بالقوه دارای نیروی جنسی مخرب و شیطانی است و دو: فاقد قوهی عقلانی است. بههمین دلیل است كه در اغلب متون سفارش میشود كه مرد میبایست امكان هشیاری قدرت جنسی را در زن چنان تحقیر و لگدكوب كند كه این نیرو در زن مجال سربلند كردن نیابد و دیگر اینکه بهدلیل فقدان عقل و امكان گول خوردن، او را دائم زیر سلطه و نفوذ خود داشته باشد. بهعقیدهی شکوفه تقی، «پشت هر خشونتی که ابراز میشود ترسی درونی و پشت هر تحقیری که بهکسی روا داشته میشود حسادت و احساس خودکمبینی نهفته است و اگر تاریخ بشر پر از خشونت و تحقیر نسبت بهزن است در واقع گواه ترس مردها از زنها و احساس خودکمبینیشان در برابر زنان است.» در این کتاب تاکید میشود آنچه از دید قوانین مذهبی و اجتماعی پارهای جوامع، دربارهی زنان، ضد ارزش و کفرآمیز بهشمار میآمده، در دورهای دیگر تبدیل به باوری قدسی شده است. تنها بازی قدرت و تلقی مردانه از آن بوده که قدسی را به شیطانی و به عکس بدل کرده است. کتاب زنآزاری در قصهها و تاریخ، نهتنها بهسابقهی این دیوانگاری در قصه ها، تاریخ، متون مذهبی، آداب و رسوم میپردازد بلکه علل آن را نیز مورد بررسی قرار میدهد. همچنین میکوشد نشان دهد ضعف مردان در رابطه با تسلط بر قوای جنسی سبب خداانگاری خود و دیوانگاری زن شده است. نویسنده کتاب را در دو بخش تنظیم کرده است. هدف بخش اول که در هشت فصل تنظیم شده این است که سابقهی بیماری زنآزاری را نشان دهد و دلایل تاریخی و اجتماعی آن را ریشهیابی کند. نگارنده در فصول اول و دوم به حقوقی که جامعه و قانون تحت عنوان صاحب نخستین دختر بهمرد سپرده است میپردازد و عواقب تخطی از آن و یا تجاوز به آن را شرح میدهد. همچنین میکوشد نشان دهد چگونه متون مذهبی در کنار فرهنگ شفاهی آن مجازاتها را توجیه میکنند. در فصل سوم در مورد باکرهگی و دلایل اهمیت آن از دید مردان بحث میشود. فصل چهارم بهقاعدگی و ارتباط آن با دیوانگاری زن اختصاص دارد. در این فصل مطرح میشود که چگونه و چرا یک نماد واحد در رابطه با زنان در یک دوره، رمزی قدسی و در زمانی دیگر بهرمزی شیطانی مبدل شده است. موضوع فصل پنجم، هشیاری جنسی زن و عواقب و مجازاتهای مربوط به آن است. همچنین نشان داده میشود نماد مار در ارتباط با مرد صورتی قدسی و در رابطه با زن تصویری شیطانی پیدا میکند. نگارنده در فصل ششم نه تنها شکار و دزدیدن زنان را به عنوان یک رسم بررسی میکند که بهریشهیابی آن میپردازد. ضمن آنکه سعی میکند نشان دهد بین نحوهی امرار معاش و برخورد مالکانه با زن ارتباطی مستقیم وجود دارد. هدف فصل هفتم نشان دادن تأثیر فقه و متون مذهبی بر فرهنگ شفاهی است. همچنین نشان داده میشود که وجود تاریخی زنان نامی یا مادران درستکار انکار شده تا بتوان زنان را موجوداتی احمق و خیانتکار معرفی کرد و به این ترتیب در اعمال تسلط بر ایشان تمهید کمتری بهکار برد. موضوع فصل هشتم، رفتار عرف جامعه بهصورت عام و رفتار شوهر بهصورت خاص با زن در رابطه با باروری و فرزندآوری است. بخش دوم این دفتر به پنج فصل تقسیم میشود و موضوع آن نشان دادن تواناییهای زنان است که در تاریخ و قصهها گاه بسیار بی اهمیت قلمداد شده و گاه کاملاً انکار شده است. فصل اول از بخش دوم به زنان و حکومت اختصاص دارد. این فصل بهحضور زنان در تاریخ، اسطوره و قصههای ایرانی و انتظار مردان میپردازد. موضوع فصل دوم زنان روحانی یا حتی جادوگر است که علیرغم تواناییهای فراوان گمنام ماندهاند. فصل سوم به زنان سپاهیای میپردازد که در لباس مردان خدمت میکردهاند. فصل چهارم بهزنان و هنر اختصاص دارد. این فصل به زنان معروف و گمنامی میپردازد که با هنرشان حضوری در قصهها یا فرهنگ شفاهی ندارند اما در تاریخ و سفرنامهها به وجودشان اشاره شده است. موضوع فصل پنجم زنانی است که از راه جاسوسی و تن فروشی امرار معاش میکردهاند. از آن جملهاند پیرزنان جاسوس و دلالهگان.
تاریخ، قصههای عامیانه، آداب و رسوم اجتماعی و باورهای مذهبی نشان میدهند که زن همواره با خشونت مورد تحقیر و آزار قرار گرفته است. تاریخ میگوید زنان در بسیاری از نقاط جهان بهجرم زن بهدنیا آمدن، زنده بهگور شدهاند. تاریخ مجازاتهای مذهبی و اجتماعی میگوید اگر مردی از زنش، دخترش، مادرش و خواهرش کوچکترین خلافی ببیند یا بشنود که احتمالا جنبهی جنسی داشته باشد، مرد اجازه دارد زن را مثله کند، بیآنکه مجازاتی برایش وجود داشته باشد. قصههای عامیانه میگوید اگر زنی نازا بوده یا برای مرد فرزند پسر نمیآورده، مرد اجازه داشته او را نیمهشب در سرما و تاریکی از خانه بیرون یا در سیاهچالی زندانی کند. زن تنها روزی از آن گور دستساز بیرون میآمده که مردی دیگر بهطور مثال پسرش به عرصهی وجود میرسیده و وسیلهی خلاصی او را فراهم میکرده است. آداب و رسوم نشان میدهند که در مراسم عروسی، مرد، زن را تحت عنوان مهریه و یا شیربها میخریده و هنوز هم میخرد. همان آداب و رسوم در نقطهای از جهان میگوید مرد باید با چوب بر سر عروسش بکوبد و یا به بالای بام برود تا زن از زیر پایش رد شود. قوانین اجتماعی و مذهبی در بعضی جوامع میگوید زن برای برآورد نیاز جنسی مرد هر چقدر هم کودک باشد، رسیده و بالغ محسوب میشود و برای برخورداری از حقوق مالی و سایر حقوق انسانی، هرچقدر هم توانا و خردمند باشد، هنوز ناقصالعقل بهحساب میآید. در بسیاری از متون مذهبی در تاكید بر دو اصل در رابطه با زنان اتفاق نظر وجود دارد: یك، زن بالقوه دارای نیروی جنسی مخرب و شیطانی است و دو: فاقد قوهی عقلانی است. بههمین دلیل است كه در اغلب متون سفارش میشود كه مرد میبایست امكان هشیاری قدرت جنسی را در زن چنان تحقیر و لگدكوب كند كه این نیرو در زن مجال سربلند كردن نیابد و دیگر اینکه بهدلیل فقدان عقل و امكان گول خوردن، او را دائم زیر سلطه و نفوذ خود داشته باشد. بهعقیدهی شکوفه تقی، «پشت هر خشونتی که ابراز میشود ترسی درونی و پشت هر تحقیری که بهکسی روا داشته میشود حسادت و احساس خودکمبینی نهفته است و اگر تاریخ بشر پر از خشونت و تحقیر نسبت بهزن است در واقع گواه ترس مردها از زنها و احساس خودکمبینیشان در برابر زنان است.» در این کتاب تاکید میشود آنچه از دید قوانین مذهبی و اجتماعی پارهای جوامع، دربارهی زنان، ضد ارزش و کفرآمیز بهشمار میآمده، در دورهای دیگر تبدیل به باوری قدسی شده است. تنها بازی قدرت و تلقی مردانه از آن بوده که قدسی را به شیطانی و به عکس بدل کرده است. کتاب زنآزاری در قصهها و تاریخ، نهتنها بهسابقهی این دیوانگاری در قصهها، تاریخ، متون مذهبی، آداب و رسوم میپردازد بلکه علل آن را نیز مورد بررسی قرار میدهد. همچنین میکوشد نشان دهد ضعف مردان در رابطه با تسلط بر قوای جنسی سبب خداانگاری خود و دیوانگاری زن شده است. نویسنده کتاب را در دو بخش تنظیم کرده است. هدف بخش اول که در هشت فصل تنظیم شده این است که سابقهی بیماری زنآزاری را نشان دهد و دلایل تاریخی و اجتماعی آن را ریشهیابی کند. نگارنده در فصول اول و دوم به حقوقی که جامعه و قانون تحت عنوان صاحب نخستین دختر بهمرد سپرده است میپردازد و عواقب تخطی از آن و یا تجاوز به آن را شرح میدهد. همچنین میکوشد نشان دهد چگونه متون مذهبی در کنار فرهنگ شفاهی آن مجازاتها را توجیه میکنند. در فصل سوم در مورد باکرهگی و دلایل اهمیت آن از دید مردان بحث میشود. فصل چهارم بهقاعدگی و ارتباط آن با دیوانگاری زن اختصاص دارد. در این فصل مطرح میشود که چگونه و چرا یک نماد واحد در رابطه با زنان در یک دوره، رمزی قدسی و در زمانی دیگر بهرمزی شیطانی مبدل شده است. موضوع فصل پنجم، هشیاری جنسی زن و عواقب و مجازاتهای مربوط به آن است. همچنین نشان داده میشود نماد مار در ارتباط با مرد صورتی قدسی و در رابطه با زن تصویری شیطانی پیدا میکند. نگارنده در فصل ششم نه تنها شکار و دزدیدن زنان را به عنوان یک رسم بررسی میکند که بهریشهیابی آن میپردازد. ضمن آنکه سعی میکند نشان دهد بین نحوهی امرار معاش و برخورد مالکانه با زن ارتباطی مستقیم وجود دارد. هدف فصل هفتم نشان دادن تأثیر فقه و متون مذهبی بر فرهنگ شفاهی است. همچنین نشان داده میشود که وجود تاریخی زنان نامی یا مادران درستکار انکار شده تا بتوان زنان را موجوداتی احمق و خیانتکار معرفی کرد و به این ترتیب در اعمال تسلط بر ایشان تمهید کمتری بهکار برد. موضوع فصل هشتم، رفتار عرف جامعه بهصورت عام و رفتار شوهر بهصورت خاص با زن در رابطه با باروری و فرزندآوری است. بخش دوم این دفتر به پنج فصل تقسیم میشود و موضوع آن نشان دادن تواناییهای زنان است که در تاریخ و قصهها گاه بسیار بی اهمیت قلمداد شده و گاه کاملاً انکار شده است. فصل اول از بخش دوم به زنان و حکومت اختصاص دارد. این فصل بهحضور زنان در تاریخ، اسطوره و قصههای ایرانی و انتظار مردان میپردازد. موضوع فصل دوم زنان روحانی یا حتی جادوگر است که علیرغم تواناییهای فراوان گمنام ماندهاند. فصل سوم به زنان سپاهیای میپردازد که در لباس مردان خدمت میکردهاند. فصل چهارم بهزنان و هنر اختصاص دارد. این فصل به زنان معروف و گمنامی میپردازد که با هنرشان حضوری در قصهها یا فرهنگ شفاهی ندارند اما در تاریخ و سفرنامهها به وجودشان اشاره شده است. موضوع فصل پنجم زنانی است که از راه جاسوسی و تن فروشی امرار معاش میکردهاند. از آن جملهاند پیرزنان جاسوس و دلالهگان.